
وقتی عاشقیم لزومی ندارد از وقایع بیرون مطلع باشیم چون همه چیز در درون ما رخ می دهد
سلحشور روشنایی عشق میخواهد، عشق و دلبستگی ذاتی اوست، او از تنهایی سود می برد اما خود را ملعبه ی تنهایی قرار نمی دهد
عمیق ترین عشق عشقی است که آسیب پذیری اش را آشکار سازد
هر چیزی مجاز است جز ایجاد وقفه در تجلی عشق
مادامی که به سمت چیزی می رویم که همیشه خواستارش بوده ایم اندوه نخواهد پایید
سلحشور روشنایی بر خواسته هایش پا می فشارد اما می داند که باید ممنتظر بهترین لحظه بماند
خداوند درخت را با میوه اش می سنجد نه با ریشه اش
هرگاه باید تصمیم مهمی بگیریم بهتر است به دلمان رجوع کنیم، چون معمولا خرد ما را از همه ی رویاهایمان دور می سازد و دلیل می آورد که حالا وقت رویاپردازی نیست، خرد از شکست می هراسد اما غریزه از زندگی و چالش هایش لذت می برد
انتظار درد آور است، فراموش کردن دردآور است اما این که ندانیم چه تصمیمی باید بگیریم بدترین دردهاست
خداوند دعای کسانی را اجابت می کند که از او می خواهند به ایشان توانایی دهد از که نفرت را از قلب خود بیرون کنند اما دعای کسانی را که می خواهند از عشق بگریزند اجابت نمی کند
بهترین راه رسیدن به خدا عاشقی است
تصمیم های خداوند همواره اسرار آمیزند اما همیشه با نفع قرین اند
باید خطر کرد، تنها زمانی معجزه ی هستی را درمی یابیم که بگذاریم غیرمنتظره به وقوع بپیوندد
قلب اگر در پی رویاهایش راهی شود رنج نخواهد کشید چرا که لحظه به لحظه ی جستجو گامی است به سوی خدا و ابدیت
سخت ترین آزمایش ها در مسیر معنوی، صبر در انتظار لحظه ی موعود است و ناامید شدن از آنچه با آن مواجه می شویم
قلب تو دفینه ی توست، برای معنا دادن به هر چیز باید این دفینه را بیابی
کسی که توان انتخاب ندارد نزد خدا مرده ای بیش نیست